سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانش بی عمل مانند کمان بی زه است . [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :6
بازدید دیروز :4
کل بازدید :239257
تعداد کل یاداشته ها : 64
103/2/13
4:19 ع
موسیقی
مشخصات مدیروبلاگ
 
اقاقیا[75]
دلم گرفته ... دلم عجیب گرفته ... تمام راه به یک چیز فکر می کردم ... اقاقیا هستم ... 13 ساله که اقاقیا هستم ... فقط می تونم بگم یه بچه بیست و چند ساله ام ... پر از سه نقطه های بی مفهوم ...

خبر مایه
پیوند دوستان
 
گلی از بهشت نگاه منتظر خوش مرام اشک تلخ آرامش جاویدان در پرتو آموزه های اسلام دوزخیان زمین تخیلات خزان زده یک برگ بید عــــشقـــــولـــــک یا زهرا(س) امیدزهرا غریب روزگار یوسف زهرا شمیم حیات توهمات قرن 21 پرواز موتور سنگین ... HONDA - SUZUKI ... موتور سنگین حاج همت بدون نام تا ریشه هست، جوانه باید زد... خلوت تنهایی اس ام اس عاشقانه ..:: نـو ر و ز::.. مسافر اس ام اس سرکاری اس ام اس خنده دار و اس ام اس طنز Lovely دنیا به روایت یوسف جوکستان ، اس ام اس ، جوک ، لطیفه ، طنز ،jok+sms http://p30iri.com من و او بال های شکسته یک دختر تنها به خود آییم و بخواهیم،‏که انسان باشیم... تبادل لینک بیا مهندسی شیمی را بهتر ببینیم دختر خیره سر گفتگوهای تنهایی(الی جوجه) مسیحای من دختری تنها یک نوشیدنی گرم در یک فنجان قرمز- امیر بی معرفت حریم یاس قافله شهدا امید زهرا مهندسان پالایش زن بودن ممنوع شهید محمدهادی جاودانی (کمیل) ایکنا(اولین و بزرگترین مرکز مخابره اخبار قرآنی در جهان اسلام)

دارم میرم جنوب اگه بر نگشتم حلالم کنید


اگه بر گشتم هم که از 29ام به بعد بازم تحمل بفرمایید...


  
  

سلام

چند روز پیش یکی از بچه های 83 اومد گفت : فلانی قراره بری مکه ؟؟؟ من همینطوری موندم گفتم واسه چی می پرسی ، نه ، با با ما که لیاقت و البته ظرفیته رفتن به خونه ی خدا رو نداریم.

گفت :‏‏ آخه خوابت رو دیدم ، می گفتی می خوای 26ام بری مکه و داشتی حلالیت می طلبیدی ....

راستش از اون روز خیلی فکر کردم که معنی خواب این بچه ی 83 ای چی می تونه باشه ، ولی چیزی به ذهنم نرسید ، تا این که ...

من تو این 3 سال دانشگاه برای اردوی جنوب ثبت نام نکردم ، نمی دونم چرا نه اینکه حسش نباشه ، نه ، ولی یه جوری بودم برای اسم نوشتن ...البته پارسال نذر کردم که اگر ... سال دیگه ( یعنی امسال ) برم جنوب ، نذرم که هنوز براورده نشده ( اینکه می گم هنوز ، واسه اینه که خیلی زیادی امیدوارم به براورده شدن حاجتم ، می دونید من از اونجور آدمایی هستم که اینقدر سریشه خدا می شم تا حاجتم رو نده هم رهاش نمی کنم ...) الان که جمعه بچه ها عازم سرزمین عشقند ، من یه دفعه زده به سرم که منم باهاشون برم ( البته باید جمعه برم جلوی اتوبوس وایستم ، اگه یکی نیومد من جاش بپرم بالا!!!)

ولی بازم دلم نمیاد برم ، یعنی هم دوست دارم ،هم انگار ...آخه خیلی دوست داشتم با مامان و بابا و 2 تا داداشیم بریم ولی امسال شرایطش نیست که خانوادگی بریم ، می دونید من دلم نمیاد بدون مامان برم جاهای زیارتی ، می دونم اون خیلی دلش می خواد بره ، از طرفی هم بهم اصرر می کنه که تا دانشجوام برم اینجور سفرا ، از طرفی نذرم برآورده نشده ....به خود شهدا قسم ، به اون روح آزادشون نمی دونم باید چه کار کنم ، انگار تو برزخم ،

بهم می گید چه کار کنم ؟؟؟

تا فردا بیشتر وقت ندارما!!!

منتظرم ، یا علی

 


86/12/22::: 8:57 ع
نظر()
  
  

به نقل از ...                                                                                                       
اون روز توی میدون منیریه تهران برای سالگرد شهدا مراسم گرفته بودن که گروه موزیک ارتش شروع کرد به نواختن مارش کوبنده عملیات.ناگهان یکی از بچه ها دوید طرفم و دستم رو گرفت و گفت که کمکش کنم.سه چهارتایی یک نفر رو که همسن و سال خودم بود، از روی صندلی برداشتیم و بردیم داخل یه اتاق دیگه. افتاد روی زمین و من مات و مبهوت مونده بودم که چی شده. پنج شش نفری ریختیم روش تا خودش رو این ور و اون ور نکوبه و نزنه.کمی که آروم شد شروع کرد به حرف زدن.سریع ضبط رو درآوردم و بردم دم دهنش.45 دقیقه تمام، آخرین صحنه هایی رو که هنگام مجروحیت و موجی شدن در شلمچه دیده بود، مثل یه نمایش رادیویی اجرا کرد. اون قدر سفت دندوناشو بهم می فشرد که نزدیک بود فکش خورد بشه.

قشنگ مثل نمایش حرف می زد. آروم حرکت می کرد، داد می زد، می دوید و نفس نفس می زد و ... .بعد از 45 دقیقه، یه دفعه فریاد بلند "یامهدی" زد و همه مارو پرت کرد.کم کم حالش جا اومد. تعجب می کرد چرا ما دورش نشستیم.

رفیقش می گفت:صبح توی اتوبوس حالش این جوری شد، ملت در می رفتن. هی می گفتم بیایین کمک این خطری نداره، کسی نیومد جلو.

بازم رفیقش می گفت:روزی سه بار این جوری میشه، از همه بدتر وقتیه که توی خونه حالش بد میشه. مدام خودش رو می زنه به در و دیوار، داد میزنه، ولی هیچکس نیست کمکش کنه. تازه، دو تا دختر کوچیک داره که در میرن بغل مامانشون و فقط گریه میکنن و می پرسن: «مامان ... چرا بابا خودشو میزنه؟» و اون همچنان در همین تهران زندگی می کنه و با هر بار موجی شدن فقط زورش به خودش می رسه و با دو دوست صمیمیش که توی شلمچه با شلیک مستقیم تانک شهید شدن، حرف میزنه.

***
حالا دیدم بی مناسبت نیست که این شعر رو براتون بنویسم:

اتل متل یه بابا

اتل متل یه بابا

دلیر و زار و بیمار

اتل متل یه مادر

یه مادر فداکار

 

اتل متل بچه‌ها

که اونارو دوست دارن

آخه غیر اون دوتا

هیچ کسی رو ندارن

 

مامان بابا رو می‌خواد

بابا عاشق اونه

به غیر بعضی وقتا

بابا چه مهربونه

 

وقتی که از درد سر

دست می‌ذاره رو گیجگاش

اون بابای مهربون

فحش می‌ده به بچه‌هاش

 

همون وقتی که هرچی

جلوش باشه می‌شکنه

همون وقتی که هرکی

پیشش باشه می‌زنه


غیر خدا و مادر

هیچ‌کسی رو نداره

اون وقتی که باباجون

موجی می‌شه دوباره

 

دویدم و دویدم

سر کوچه رسیدم

بند دلم پاره شد

از اون چیزی که دیدم

 

بابام میون کوچه

افتاده بود رو زمین

مامان هوار می‌زد

شوهرمو بگیرین

 

مامان با شیون و داد

می‌زد توی صورتش

قسم می‌داد بابارو

به فاطمه، به جدش

 

تو رو خدا مرتضی

زشته میون کوچه

بچه داره می‌بینه

تو رو به جون بچه

 

بابا رو کردن دوره

بچه‌های محله

بابا یه هو دویدو

زد تو دیوار با کله

 

هی تند و تند سرش رو

بابا می‌زد تو دیوار

قسم می‌داد حاجی رو

حاجی گوشی رو بردار

نعره‌های بابا جون

پیچید یه هو تو گوشم

الو الو کربلا

جواب بده به گوشم

 

مامان دوید و از پشت

گرفت سر بابا رو

بابا با گریه می‌گفت

کشتند بچه‌هارو

 

بعد مامانو هولش داد

خودش خوابید رو زمین

گفت که مواظب باشین

خمپاره زد، بخوابین

 

الو الو کربلا

پس نخودا چی شدن؟

کمک می‌خوایم حاجی جون

بچه‌ها قیچی شدن

 

تو سینه و سرش زد

هی سرشو تکون داد

رو به تماشاچیا

چشماشو بست و جون داد

 

بعضی تماشا کردن

بعضی فقط خندیدن

اونایی که از بابام

فقط امروزو دیدن

سوی بابا دویدم

بالا سرش رسیدم

از درد غربت اون

هی به خودم پیچیدم

 

درد غربت بابا

غنیمت نبرده

شرافت و خون دل

نشونه‌های مرده

 

آی اونایی که امروز

دارین بهش می‌خندین

برای خنده‌هاتون

دردشو می‌پسندین

 

امروزشو نبینین

بابام یه قهرمونه

یه‌روز به هم می‌رسیم

بازی داره زمونه

 

موج بابام کلیده

قفل در بهشته

درو کنه هر کسی

هر چیزی رو که کشته

 

یه روز پشیمون می‌شین

که دیگه خیلی دیره

گریه‌های مادرم

یقه تونو می‌گیره

بالا رفتیم ماسته

پایین اومدیم دروغه

مرگ و معاد و عقبی

کی میگه که دروغه؟

 

مرحوم ابوالفضل سپهر

 

 

 

 


86/12/21::: 8:50 ع
نظر()
  
  

دیدم کلمات زیبا زیاد می نویسی ، گفتم زیباترین کلمه برایت من باشم که مثل همهی شعر هایی که زیر لب می خوانی و بلافاصله بعدش می گویی :« به خودت نگیر » در ذهنت باقی بمانم ،
                                   که اگر روزی ، جایی و برای کسی خواستی شعری بخوانی آن شعر من باشم...

 

******باورتون نمی شه امروز بعد از دیدن اینکه مطلب شاهزاده ی غریب منتخب پارسی بلاگ شده چقدر خوشحال شدم ...
قربون بزرگیتون برم آقا حقا که خوب هدیه ای بهم دادین ...

 

دیوانگی است- دانم
               دیوانگی که بخت از سوی تو نوید امیدی نمی دهد
در این اتاق غمگین
                            اما
        من در هر نفس
                      به مهر تو امیدوارتر ..........

«یادت بخیر...»


86/12/20::: 5:33 ع
نظر()
  
  

گفتم دو تا کلمه حرف علمی با هم اختلاط کنیم ، شاید به درد آینده خودمون و مملکتمون بخوره ...
جون من فقط نظر یادتون نره.

مدیریت مخازن درصدد آن است تا با کنترل متغیرهای دخیل در امر توسعه و تولید مخازن نفتی، فرآیند بهره‌برداری و نهایتاً بازیافت از مخازن را بهبود و ارتقا بخشد. متن ذیل کوششی است در راستای بسط و شرح بیشتر این موضوع و در نهایت تحلیل و نتیجه گیری و بیان نکاتی در خصوص مشکلات این مقوله در کشور:

تعریف مدیریت مخازن: 
مدیریت مخازن عبارت است از استفاده از منابع موجود در جهت حداکثر کردن سود آوری مخازن،بیشینه کردن بازیافت آنها و حداقل کردن هزینه های عملیاتها.
اهداف مدیریت مخازن:
به طور خلاصه اهداف مدیریت مخازن عبارتند از:
1-    کاهش ریسک
2-    افزایش تولید نفت و گاز
3-    افزایش بازیافت
4-    کاهش هزینه‌های تولید
فرآیند مدیریت مخزن:
مدیریت مخزن، عبارت است از اتخاذ و اجرای بهترین تصمیمات ممکن که شرکت تولیدکننده را قادر به دستیابی به اهداف مشخص و از پیش‌ تعیین‌شده می‌سازد. توانائی تصمیم‌گیری و اتخاذ بهترین تصمیم ممکن،منوط به توانایی پیش‌بینی نتایج حاصل از تصمیمات متخذه می‌باشد. این نکته در ابتدا به مدل کردن رفتارهای موردانتظار مخزن وابسته است.  شمای تمام فرآیند مدیریت مخزن شامل چهار مرحله می‌باشد:

"توصیف مخزن"،" عملکرد مخزن"، "عملکرد چاه" و "توسعه میدان".  
توصیف مخزن:

چنانکه ملاحظه شد،یکی از مهمترین مراحل مدیریت مخزن،"توصیف مخزن" است، این مرحله عبارت است از شناسایی یک مدل برای  توصیف مخزن که رفتار و پاسخ آن تا حد امکان شبیه رفتار واقعی مخزن باشد. اگر مدل شناسایی‌شده با تمام اطلاعات همخوانی داشت، می‌تواند به عنوان نماینده مخزن عمل نماید و اگر مدل فوق‌الذکر  با حتی یک نوع از اطلاعات موجود همخوانی نداشته باشد غلط بوده و نمی‌تواند نماینده واقعی مخزن باشد. توصیف مخزن، فرآیندی پویا و دینامیک است که به محض دریافت اطلاعات جدید تکرار می‌شود. این فرآیند شامل دو مرحلة متوالی است: 1) شناسایی مدلهای تفسیر اطلاعات و 2) یکپارچه‌سازی مدلهای فوق در مدل مخزن.

    1  )مدلهای تفسیر اطلاعات
مدلهای تفسیر اطلاعات، از تفسیر انواع مختلف اطلاعات بدست می‌آید. اطلاعات نمونه شامل اطلاعات استاتیکی (زمین‌شناسی، ژئوفیزیکی، ژئوشیمی، پتروفیزیکی) که مخزن را توصیف می‌کند و اطلاعات دینامیکی (اطلاعات سیالهای مخزن، ژئومکانیکی، چاه‌آزمایی و بهره‌برداری) که با رفتار مخزن مرتبط هستند می‌باشد. مدلهای تفسیر اطلاعات مخصوص به اطلاعاتی هستند که آنها را نمایندگی می‌کنند و لایه‌های مختلف مدل مخزن را نمایش می‌دهند. 
 
2)یکپارچه‌سازی مدلهای تفسیری اطلاعات:
مدل مخزن از یکپارچه‌سازی مدلهای تفسیر انواع مختلف اطلاعات حاصل می‌شود. اگر یک نوع از اطلاعات مورد محاسبه قرار نگیرد، دانش مربوط به آن نوع از اطلاعات در مدل تفسیری موجود نخواهد بود و نهایتاً مدل مخزن مدلی ناهماهنگ و ناقص می‌شود. جمع‌آوری مدلهای تفسیر اطلاعات در مدل واحد مخزن ممکن است به طریق قطعی و یا احتمالی صورت گیرد. در روش اخیر (احتمالی)، سطوح مختلف اعتبار داده مورد توجه قرار گرفته و یک مدل سه‌بعدی با تعریف و نمایش عدم قطعیتها ارائه می‌شود.
تکنیکهای احتمالی برای اوقاتی که اطلاعات پراکنده ‌هستند روشهای خوبی می‌باشند(مثلا‌ ًبرای اوقاتی که در ابتدای دورة میدان هستیم)، در حالی که روشهای قطعی برای اوقاتی می‌باشد که اطلاعات زیادی از میدان در دست می‌باشد.

اثبات مدل مخزن:
هدف توصیف مخزن عبارت است از تعریف یک مدل مخزن که اطلاعات دینامیکی و استاتیکی مخزن را نشان بدهد. به محض ساخته شدن مدل مخزن، باید هماهنگی و همخوانی آنرا با اطلاعات و مدلهای تفسیری موجود ثابت کرد. این به این معناست که مدل مخزن باید قادر به باز تولید تمام اطلاعات مورد استفاده در فرآیند توصیف باشد، به طور مثال اطلاعات لرزه‌نگاری، چاه‌نگاری، چاه‌آزمایی و اطلاعات تولید در صورت وجود.

در مرحلة اثبات، باید پاسخ مدل مخزن توسط شبیه‌سازهای مختلف (لرزه‌نگاری، چاه‌نگاری، جریان و مخزن) به منظور اثبات توانایی بازتولید اطلاعات و داده‌های فوق‌الذکر مورد محاسبه و بررسی قرار گیرد. برای  یک مدل مخزن پاسخ مخزن پاسخی منحصر به فرد و یگانه است. اگر مدل شناسایی‌شده درست باشد، اطلاعات میدانی و پاسخهای مدل بر هم منطبق خواهند شد. در غیر اینصورت مدل باید مورد بازبینی قرار گیرد تا اشکالات موجود در مراحل و سطوح جمع‌آوری اطلاعات و یا تفسیر آنها شناسایی شود.
عملکرد مخزن، عملکرد چاه و توسعه میدان:
پس از اینکه مدل مورد تأیید قرار گرفت، این مدل می‌تواند برای پیش‌بینی رفتار آتی مخزن در سناریوهای مختلف توسعه مورد استفاده قرار گیرد. رفتار تولیدی مخزن (فشار، دبی، درصدهای اشباع) به وسیله شبیه‌سازهای   تنظیم‌شده جریان محاسبه‌ می‌شوند. برای پیش‌بینی رفتار میدان، در نظر گرفتن کل سیستم(مخزن، چاهها و تجهیزات سرچاهی)ضروری است. این موارد باید با یکدیگر  مورد بررسی و توجه قرار گیرند چرا که یکی در دیگری تأثیر می‌گذارد. در هر نقطه و یا گره از سیستم، دبی جریان به عنوان مثال با موازنه جریان ورودی و جریان خروجی تعیین می‌شود و بوسیلة تاثیراتی که بر جریانهای ورودی و خروجی اعمال می‌شود دبی جریان به حالتی بهینه و اقتصادی می‌رسد. از شبیه‌سازی رفتار کل سیستم مخزن برای سناریوهای مختلف، به همراه ملاحظات اقتصادی، زیست‌محیطی و امنیتی، برنامه توسعه مخزن بدست می‌آید.
اجرای این برنامه اطلاعات جدیدی را تولید خواهد کرد. هماهنگی و همخوانی مدل مخزن با این اطلاعات جدید نیز باید مورد مطالعه قرار گیرد. در صورت مشاهدة ناهماهنگیها باید مدل مخزن ارتقا یابد و همة فرآیند تکرار شود تا برنامة توسعه تصحیح و تعدیل گردد.
نتیجه گیری وتحلیل:
چنانکه ملاحظه شد، مدیریت مخزن باید به جای یک سری از تکنیکهای تصادفی و نامرتبط به صورت فرآیندی جامع و نظام‌یافته نگریسته شود و این مهم نیاز به یک تلاش جدی و همه‌جانبه دارد. دانشگاههای کشورهنوز هم مشاهده میشودکه هرکدام از اجزای فرآیند به هم‌پیوسته مدیریت مخزن، به صورت موضوعی مستقل نگریسته می‌شود. این مشکلات اساسی باید رفع گردد تا قادر شویم به دانش‌پژوهان اطلاعات و دانش کافی پیرامون مفاهیم اساسی توصیف مخزن، مدل مخزن، شبیه‌سازی مخزن و مدیریت مخزن، همچنین ارتباط بین انواع این اطلاعات و نهایتاً پروسه یکپارچه‌سازی تمام اطلاعات موجود را انتقال دهیم. 
 رشته مدیریت مخزن علیرغم آن که در بسیاری از دانشگاههای معتبر دنیا تدریس میشود،  هنوز در کشور ما چنان که باید مورد توجه قرار نگرفته است. بزرگترین مشکلی که در این راستا نمود دارد، کمبود استاد و نیروی انسانی متخصص در این گرایش است. راه اندازی دوره های دکتری اعزام به خارج در این رشته می‌تواند نقش مهمی در برطرف کردن این خلاء ایفاء ‌کند. یکی دیگر از ضرورتهای اساسی در این راستا، تدوین بانک اطلاعات جامع مخازن و مهندسی سیستمهای گزارش و پردازش اطلاعات است. مخازن و مهندسی سیستم گزارش و پردازش اطلاعات  است.توسعه نرم‌افزار‌های مربوط به این امر از جمله شبیه‌سازهای مخزن و نرم‌افزارهای سیستم اطلاعات میادین نفتی، گام اساسی  است که به نظر می‌رسد باید نگاه جدی‌تری به آن داشت. 
 نکتة دیگری که نباید از نظر دور داشت لوازم فرهنگی این موضوع است، مثلاً باید فعالیتهای گروهی را در برنامه‌‌ریزی  دانشگاهها تقویت کرده  روحیه کار  گروهی  را در دانشجویان پرورش داد. به امید حل همه این مشکلات در کشور.  

 

 

 


86/12/19::: 5:32 ع
نظر()
  
  

سلام
نمی دونی از وقتی که به ذهنم رسیده این مطلب رو بنویسم ،چقدر بی قرار و هیجان زدم ، می خوام نوشتن این مطلب یه ادای دین باشه
به قولی ...(ان شاءالله‏ )!!!
قصه از این جا شروع شد که طبق معمول من به همراه مامانی ، بابایی و 2 تا پسر گلای خانواده ( سلیم این هفته اومده خونه ) ، شب جمعه که اتفاقا شب 28 ماه صفر هم بود ، رفتیم مسجد ، جاتون خالی مراسم خوب بود ، می دونید که : (مخصوصا اگه وسطش اعلام کنن که عزاداران محترم شام در خدمتتون هستیم... اینطوری هیجان عزاداری و شور اون 2 برابر می شه!!!!!)
خلاصه بعد از پایان مراسم ، مامانی ملاحظه فرمودند که چند تن از خانم ها بلند نمی شن برن خونشون !!! فکر کردم احتمالا مسجد رو با مهمونی خونه خاله هاشون اشتباهی گرفتن و داره بهشون خوش می گذره که حاضر نیستن برن خونه !!! ولی نه.... دیدی آدم نباید در مورد رفتار دیگران زود قضاوت کنه !!! اون بنده های خدا عازم یه سفر 2 ساعته بودن ... کجا ؟؟؟؟
شما اصلا می دونید که آقا امام رضا (علیه السلام ) فقط 1 خواهر و 1 برادر تنی داشتن ( یعنی از یک مادر )؟؟؟؟ همینه دیگه ، واسه همین گفتم شاهزاده ی غریب ...
اون خانم ها ( که البته به لطف آقا ، ماها یعنی من و مامانی و بابایی و 2 تا داداشیم هم به جمعشون پیوستیم ) عازم : ((مشهد میقان )) بودند .
مشهد میقان یه مکانیه تو 15-20 کیلومتری اراک ، که خیلی هم خوش آب و هواست ، امامزاده محمد عابد (علیه السلام ) اونجا مدفون هستن ، ولی چیزی که من رو شرمنده کرده اینه که تا حالا نمی دونستم شاهزاده محمد عابد (علیه السلام ) ، حضرت معصومه (سلام الله علیها ) و آقام امام رضا (علیه السلام ) هر سه از یک مادر هستن ، روایت شده که اگر علی بن موسی الرضا (علیه السلام ) برای امامت تعیین نشده بود قطعا آقا محمد عابد (علیه السلام ) امام می شدند ، باز هم روایت داریم کسی که قادر به رفتن به کربلا و زیارت امام حسین (علیه السلام ) نیست بره پابوس شاهزاده محمد عابد (علیه السلام ).
خلاصه این که آب در کوزه و ما تشنه لبان می گشتیم ...
مراسم دعای کمیل و عزاداری تو امامزاده برگزار شد ، نمی دونید چه غوغایی بود ...( جاتون حسابی خالی ) ، دیگه این که دیشب هم که شهادت امام رضا (علیه السلام ) بود ، باز به همراه همون کاروان رفتیم زیارت ....زیارت با معرفت خیلی بیشتر می چسبه ، قبول دارید ؟
راستی این امامزاده کرامات زیاد و عجیبی هم داره ، خیلی حاجت ها رو برآورده کرده .


پ.ن1: امسال عید اگه گذرتون به اراک افتاد ( حالت های مختلفی هست : یا اصلا مقصدتون اراکه ، یا تو راه از اراک هم رد می شین ، یا اصلا از اراک رد نمی شید ، یا عمرا مسافرت رو بی خیالید ....) در هر 4 صورت !!! تشریف بیارید اراک ، برید مشهد میقان ،از جاده ی فراهان، به سمت تفرش ، برید زیارت شاهزاده ی غریب آقا محمد عابد (علیه السلام ) . اینطوری ثواب زیارت امام رضا ( علیه السلام ) رو می کنید ، تازه دلتونم نمی سوزه که نرفتید مشهد ، پس منتظر قدوم سبزتون هستم !!!!

پ.ن2: از این به بعد هر وقت خواستید اسم یکی از ائمه (علیهم السلام ) رو بنویسید ، درودش رو به صورت حرف مختصر ننویسید ، یعنی مثلا ننویسید : (ع) ، (ص) ، به جاش درست و حسابی بنویسید :(علیه السلام ) یا (صلی الله و علیه و آله و سلم )
آخه می دونید روایت شده که هر کس این الفاظ رو کامل بنویسه تا وقتی که اون نوشته وجود داره ملائکه برای اون آدم استغفار می کنن ، فکر کن .... چه شود !!!!!


86/12/18::: 9:50 ص
نظر()
  
  

ای کبوتر که نشستی روی گنبد طلا
من کبوتر بقیعم با تو خیلی فرق دارم
...
سرم و به جای گنبد روی خاکا می ذارم

سلام آقای مهربون همه ی آهو ها ...

گاهی فکر می کنم باهام قهر کردید و ازم ناراحتید ، البته بهتون حق می دم ، چون روزی نیست که توی اون روز دل نازنین شما رو نشکنم و ...

ولی آقا ! هر کی ندونه و نشناسه شما که بیشتر از هر کس من رو می شناسید ، خداییش من جز در خونه ی شما جایی دارم برم گدایی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ تازه اون وقت می شه که همه بهم بد و بیراه می گن و طردم می کنن ، ولی شما اینقدر اینقدر مهربون و بزرگید که حتی به روم هم نمی یارید و هر بار مهربونتر از دفعه ی قبل جوابم رو می دین....
آقا ی گل و خوبم ، می دونید چقدر دلم برای دیدن ضریح قشنگتون تنگ شده ؟؟؟ که حتما می دونید

آقا :
من غریبم و تو هم غریبی اما چی می شه
این دله غریبه رو با خودت آشنا کنی
آقا به جوادالائمه (علیه السلام ) قسمتون می دم تو این روزها که عجیب دلتنگم به دادم برسید ، تو این روزها که نمی دونم کجام ، دارم چه کار می کنم ، تو این روزها که گیج و ماتم...
راستی ، من هنوز منتظر کرمتون هستم ، یعنی همیشه منتظر کرمتون هستم
همه ی زندگیم نذر آقام امام رضا (علیه السلام )

 

 

پ.ن1: اگه همین الان که داری حرفای دل منو می خونی تو هم ته دلت یه جورایی تنگ حرم امام رضا (علیه السلام) شد ، به جوادالائمه (علیه السلام ) قسمش بده که به همین زودی بری پابوسش ، می دونم تو هم مثل من باور داری امام درمون همه ی دردای بی درمونه ، تازه می گن اگه می خاید زودتر حاجت بگیرید امام رو به جوادالائمه (علیه السلام ) قسم بدین ، هرچند حتی بدون بیان حاجت آقا تا ته نگاهت رو می خونه

 

 

پ.ن2: چه اهل دعا هستی ، چه نیستی ... چه بخوای و چه نخوای خدا همین الان داره صدات رو می شنوه ، چه باهاش حرف بزنی ، چه حرف نزنی و چه حتی نخوای که باهاش حرف بزنی....حالا در هر صورت ، برام دعا کن ، برای من ،خودت و همه ی اونایی که محتاج دعای تو هستن و نیستن...

 

پ.ن3: خیلی ها هستن که آرزوی مشهد رفتن به دل دلرن و تا حالا نرفتن پابوس آقا ، خسیس نباش !!! برای اونا هم دعا کن....

 

 


86/12/17::: 4:47 ع
نظر()
  
  

 

28 صفر
رحلت پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله ) و شهادت امام حسن مجتبی (علیه السلام ) را به شما تسلیت می گم
ان شاءالله سال آینده این موقع کنار بقیع باشیم

 


86/12/16::: 5:51 ع
نظر()
  
  

 نام: حسن

کنیه : ابو محمد

 لقب : مجتبى ، زَکّى ، سبط

پدر: حضرت على بن ابى طالب (ع)

 مادر : حضرت فاطمه (س)

 تاریخ ولادت : سه شنبه 15 رمضان ، سال سوم هجرى

مکان ولادت : مدینه

مدت عمر : 48 سال ،علت شهادت در اثر مسمومیت با زهرى که همسر ایشان ، جَعده دختر اشعث بن قیس ، بخاطر  وسوسه و دسیسه معاویه به ایشان خورانده بود.

 قاتل : جَعده

زمان شهادت : پنجشنبه 28 صفر

محل دفن : بقیع

 


امام حسن مجتبی (ع) سال سوم هجرت در مدینه متولد شد وا امام حسن مجتبی (ع) در مدینه به شهادت رسیدند و در قبرستان بقیع در نهایت مظلومیت به خاک سپرده شدند.

 امام حسن مجتبی (ع) و برادرشان امام حسین (ع) دو فرزند امیرالمومنین علی (ع) بودند از حضرت فاطمه (س)، دختر پیغمبر اکرم (ص) و پیغمبر اکرم بارها می فرمود  که حسن و حسین فرزندان من هستند و به پاس  همین کلمه علی (ع) به سایر فرزندان خود می فرمود: شما فرزندان من هستید و حسن و حسین فرزندان پیغمبر خدایند.

منبع :http://www.tbzmed.ac.ir/monasebat/mazhabi/hassan.htm

 


  
  

نه تنها موسى بن عمران بلکه بسیارى از پیامبران به ویژه پیامبر بزرگ اسلام پرسش‌هایى درباره معارف و حقایق از حضرت حق داشتند که خداى مهربان پاسخ آنان را عنایت کرده است.

بخش مهمى از این پرسش‌ها در رابطه با حسنات اخلاقى بوده که در این زمینه به یک قطعه از این پرسش‌ها که موسى بن عمران از حضرت حق داشته و پاسخ‌هاى بسیار مهمى شنیده اشاره مى‌رود.

امام عسکرى علیه السلام مى‌فرماید: هنگامى که موسى بن عمران با خدا سخن مى‌گفت عرضه داشت: خدایا! پاداش کسى که شهادت دهد من فرستاده و پیامبر توام و تو با من سخن مى‌گویى چیست؟ خدا فرمود: فرشتگانم به سوى او مى‌آیند و وى را به بهشتم بشارت مى‌دهند .
موسى گفت: پاداش کسى که در پیشگاهت مى‌ایستد و همواره نماز به جا مى‌آورد چیست؟ فرمود: به خاطر رکوع و سجود و قیام و قعودش به فرشتگانم مباهات مى‌کنم، و کسى که به فرشتگانم به او مباهات کنم او را عذاب نخواهم کرد .

موسى گفت: پاداش کسى که به خاطر خشنودیت مسکینى را طعام دهد چیست؟ فرمود: فرمان مى‌دهم ندا دهنده‌اى بر فراز همه خلایق ندا دهد فلان پسرِ فلان، از آزاد شده‌هاى خدا از آتش دوزخ است .

موسى گفت: پاداش کسى که صله رحم کند چیست؟ فرمود: مرگش را به تأخیر مى‌اندازم و سکرات موت را بر او آسان مى‌کنم، و خزانه‌داران بهشت او را ندا مى‌کنند به سوى ما بیا و از هر درى که خواستى وارد بهشت شو .

موسى گفت: پاداش کسى که آزارش را از مردم نگاه دارد و نیکى و خیرش را به مردم برساند چیست؟ فرمود: روز قیامت، آتش به او ندا مى‌کند که تو را بر من راهى نیست .

گفت: پاداش کسى که با زبان و دلش تو را یاد کند چیست؟ فرمود: موسى! او را در قیامت در سایه عرشم قرار مى‌دهم و در حمایت خود مى‌گیرم .

گفت: پاداش کسى که پنهان و آشکار آیات حکیمانه‌ات را تلاوت کند چیست؟ فرمود: اى موسى! چون برق بر صراط خواهد گذشت .

گفت: پاداش کسى که بر آزار و سرزنش مردم چون وابسته به تو است صبر کند چیست؟ فرمود: او را در برابر ترس‌هاى روز قیامت یارى مى‌دهم .

گفت: پاداش کسى که چشم‌هایش از خشیت تو اشک بریزد چیست؟ فرمود: چهره‌اش را از حرارت آتش دوزخ حفظ مى‌کنم و او را از روز فزع اکبر ایمنى مى‌دهم .

گفت: پاداش کسى که به خاطر حیاى از تو خیانت را ترک کند چیست؟ فرمود: روز قیامت براى او ایمنى است .

گفت: پاداش کسى که به اهل طاعتت محبت ورزد چیست؟ فرمود: او را بر آتش دوزخ حرام مى‌کنم .

گفت: پاداش کسى که مؤمنى را عمداً به قتل برساند چیست؟ فرمود: روز قیامت به او نظر رحمت نمى‌اندازم و از لغزشش گذشت نمى‌کنم .

گفت: پاداش کسى که کافرى را به سوى اسلام دعوت کند چیست؟ فرمود: به او درباره هر کسى که بخواهد اجازه شفاعت مى‌دهم .

گفت: پاداش کسى که نمازهایش را به وقت بخواند چیست؟ فرمود: درخواست‌هایش را به او عطا مى‌کنم و بهشتم را بر او مباح مى‌نمایم .

گفت: پاداش کسى که وضویش را براى خشیت تو کامل و تمام انجام دهد چیست؟ فرمود: او را روز قیامت برمى‌انگیزم در حالى که میان دو چشمش نورى است که مى‌درخشد .

گفت: پاداش کسى که روزه رمضان را به خاطر رضا و خشنودى تو بگیرد چیست؟ فرمود: او را در قیامت در جایگاهى قرار مى‌دهم که در آن ترسى نیست.


86/12/15::: 8:49 ع
نظر()
  
  
<   <<   6   7   8      >