سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کسی که مردم را دست می اندازد، نباید [امام صادق علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :3
بازدید دیروز :7
کل بازدید :238953
تعداد کل یاداشته ها : 64
103/1/10
11:49 ص
موسیقی
مشخصات مدیروبلاگ
 
اقاقیا[75]
دلم گرفته ... دلم عجیب گرفته ... تمام راه به یک چیز فکر می کردم ... اقاقیا هستم ... 13 ساله که اقاقیا هستم ... فقط می تونم بگم یه بچه بیست و چند ساله ام ... پر از سه نقطه های بی مفهوم ...

خبر مایه
پیوند دوستان
 
گلی از بهشت نگاه منتظر خوش مرام اشک تلخ آرامش جاویدان در پرتو آموزه های اسلام دوزخیان زمین تخیلات خزان زده یک برگ بید عــــشقـــــولـــــک یا زهرا(س) امیدزهرا غریب روزگار یوسف زهرا شمیم حیات توهمات قرن 21 پرواز موتور سنگین ... HONDA - SUZUKI ... موتور سنگین حاج همت بدون نام تا ریشه هست، جوانه باید زد... خلوت تنهایی اس ام اس عاشقانه ..:: نـو ر و ز::.. مسافر اس ام اس سرکاری اس ام اس خنده دار و اس ام اس طنز Lovely دنیا به روایت یوسف جوکستان ، اس ام اس ، جوک ، لطیفه ، طنز ،jok+sms http://p30iri.com من و او بال های شکسته یک دختر تنها به خود آییم و بخواهیم،‏که انسان باشیم... تبادل لینک بیا مهندسی شیمی را بهتر ببینیم دختر خیره سر گفتگوهای تنهایی(الی جوجه) مسیحای من دختری تنها یک نوشیدنی گرم در یک فنجان قرمز- امیر بی معرفت حریم یاس قافله شهدا امید زهرا مهندسان پالایش زن بودن ممنوع شهید محمدهادی جاودانی (کمیل) ایکنا(اولین و بزرگترین مرکز مخابره اخبار قرآنی در جهان اسلام)

سلام به اساتید گرام خودم ‍؛

یه حرکت جالب توجهی انجام دادم که بیا و ببین : شرکت در جشنواره ی وبلاگ نویسی تبیان استان زنجان( این قسمت رو مثل این آقاهه که تبلیغ بانک ها رو می خونه بخونید !!!)

این جشنواره در دو بخش عمومی و خصوصی در حال برگزاریه و خب از اونجایی که من آدم مثبت و فعالی هستم توش ثبت نام کردم .

برای دیدن سایت جشنواره لطفا مشرف شید کنار صفحه ...» همین دست چپ ، صبر کن شایدم دست راست صفحه !!! نمی دونم خودت ببینش دیگه ، بازم گیر دادی ها !!!

فعلا ...

 بر و بچز یه خبر خوب : بلاخره من تونستم تو وبلاگم عکس بذارم ، به افتخارش : بیب بیب هورااااااااااااا


87/1/31::: 12:31 ع
نظر()
  
  

به ذهنم رسید که یه مطلب به درد بخور و روشن کننده بنویسم که وقتی 4 نفر خوندنش یه چیزی یاد بگیرن و پس فردا بشینن بگن : به به !! به به !! خیلی ممنون !!! که ما رو با مسائل تازه آشنا کردی !!!( می بینی ذهن خلاق من رو ، آدم لذت می بره !!!) ، اتفاقا دیدم یکی از عزیزان یه کامنت گذاشته در مورد وهابیت ، گفتم بد نیست در موردش بنویسم ، امیدوارم اول مورد پسند خود خودش قرار بگیره ، بعدشم اینکه تو خوشت بیاد...

در طول تاریخ زندگی انسان بر روی کره ی زمین هزاران مذهب و دین به وجود آمده و صد و بیست و چهار هزار پیامبر برای هدایت انسان ها مبعوث گردیدند . در این میان پیروان هر دین مذاهب و فرقه هایی را به وجود آوردند که ناشی از خطوط فکری متفاوت آن ها با دیگر پیروان همان دین بود . شاید بتوان گفت از میان تمامی فرق به وجود آمده در مذاهب گوناگون ، شیعیان مظلومترین و البته پایدارترین بوده اند . تا آن جا که در چند سال اخیر نه تنها از مذاهب دیگر که حتی برخی از فرقه های مسلمان بر علیه شیعه موجی را راه اندازی و هدایت می کنند و در صدد نابودی شیعیان هستند .

پیشوای نهضت وهابیت محمد بن عبدالوهاب نجدی (1115-1201/1703-1782) نام دارد. نام وهابیت را مخالفان به آنها داده‌اند در حالیکه پیروان آن خود را الموحدون و مذهب خود را محمدیت نامیده‌اند این گروه سنی و پیرو مذهب احمد بن حنبل می‌داند. او پایه‌گذار نهضت وهابیت است که در شهر کوچکی از بلاد نجد که فلاتی کوهستانی در کشور عربستان است بدنیا آمده است. در همانجا نخستین درسهای خود را خواند سپس به مدینه آمد و نزد سلمان الکردی و محمد حیات السندی به تحصیل پرداخت. هر دو مربی نشانه‌های بدعت و الحاد را داشتند وی چهار سال در بصره، 5 سال در بغداد زندگی کرد و در بغداد با زنی ثروتمند ازدواج کرد در مدت زمان کوتاهی همسر او می‌میرد و وی 2000دینار به ارث می‌برد. محمد یک سال در کردستان و دو سال در همدان اقامت کرد و در آغاز سلطنت نادرشاه افشار به اصفهان رفت و در آنجا 4 سال فلسفه مشائی، اشراقی، طریقه صوفیه را خواند. یک سال نیز تدریس کرد و سپس به قم رفت و پس از بازگشت از مدافعان مذهب ابن حنبل شد. بعد از آن 8 ماه در عیتیه که املاکی داشت رفت و عزلت نشینی کرد بعد علناً به تبلیغ عقاید خود پرداخت و کتاب التوحید را نوشت. او کامیابیهایی داشت اما با مخالفان برادرش (سلیمان) و پسر عمویش (عبدا بن حسین) مواجه شد و مناظرات او با پسر عمویش موجب خونریزی در قبیله‌های تمیم در یمایه شد و نهایتاً او را از آن محل بیرون کردند. سپس او با خانواده‌اش به روستای ده خانواری در عید رفت و از سوی محمد بن سعود رئیس آن ناحیه استقبال شد و بعدها بین آن دو پیمانی بسته شد که حکومت از آن محمد بن سعود و رهبری دینی از آن محمد بن عبدالوهاب باشد.                                                          
بدین ترتیب عبدالوهاب با همه مذاهب اسلامی (به جز حنبلی) در افتاد و چون در روزگار عثمانیان بود نهضتش ضد عثمانی شد و جنبه سیاسی به خود گرفت. ابتدا امرای سعودی نجد که حنبلی بودند به آیین وهابی گرویدند لذا منطقه پهناوری از جزیره‌العرب به فرمان ایشان در آمد و جنگهای متعددی انجام گرفت تا در دهه سوم قرن حاضر بر نجد و حجاز مسلط شدند و دولت عربستان سعودی را تشکیل دادند وی در نهایت در سال 1782 میلادی در گذشت

عقاید:
1.هر چیزی که بجز خدای تعالی مورد عبادت قرار گیرد خطاست و هر کس این چیزها را عبادت کند سزاوار مرگ است.
2.جماعت زیادی از مسلمانان موحد نیستند زیرا می‌کوشند تا عنایت خدا را با زیارت قبور اولیا بدست آورند بنابراین مشرکند.
3. ذکر نام پیامبر، ولی، یا فرشته‌یی در نماز شرک است.
4.اگر غیر از خدا از کسی شفاعت جویند کفر است.
5.هرکسی برای روا شدن حاجات خود از غیر خدا یاری بخواهد کافر است.
6.علمی که مبتنی بر قرآن مجید سنت پیامبر و استنباط‌های ضروری عقل نباشد. کفر است
7.انکار قدر (قدرت داشتن انسان بر انجام کارها) در همه افعال به معنی الحاد و بدعت است.
8. تفسیر قرآن بر پایه تأویل کفر است.
9.گروه وهابی تبرک به آثار اولیاء را شرک می دانند و کسی را که محراب و منبر پیامبر را ببوسد مشرک می خوانند؛ هر چند در آن به هیچ نوع الوهیت معتقد نباشد. بلکه مهر و مودت به پیامبر سبب شود که آثار مربوط به شخص مورد علاقه را ببوسد. ولی آنان درباره ی پیراهن یوسف چه می گویند؟!

«اذهبوا بعمیصی هذا فالقوه علی وجه ابی یأت بصیرا»

یوسف می گوید: پیراهن مرا ببرید و بر دیدگان پدرم بیفکنید تا او بینائی خود را باز یابد. یعقوب نیز پیراهن یوسف را که بافته ی جدا تافته ای نبود، بر دیدگان خود می افکند و در همان دم بینائی خود را باز می یابد. چنانکه می فرماید:

«فلمّا ان جاء البشیر القاه علی وجهه فارتدّ بصیرا».اگر یعقوب چنین کاری را در برابر «نجدی» ها و پیروان «محمد بن عبدالوهاب» انجام می داد، با او چگونه معامله می کردند؟ و عمل پیامبر معصوم و مصون از گناه و خطا را چگونه توصیف می نمودند؟

حالا اگر مسلمانی خاک قبر و ضریح و مرقد خاتم پیامبران(ص) را بر دیده بگذارد و قبر و ضریح پیشوایان را به عنوان احترام ببوسد و یا به آنها تبرک بجوید و بگوید، خداوند در این خاک چنین اثری گذارده است و در این کار از یعقوب زمان پیروی نماید، چرا باید مورد سب و لعن  و تکفیر واقع شود.(3)

کسانی که با تاریخ زندگانی پیامبر گرامی آشنایی داشته باشند، می دانند که یاران آن حضرت پیوسته در تبرک با آب وضوی پیامبر، به یکدیگر سبقت می جستند و در این مورد کافی است که به «صحیحین» (صحیح بخاری و صحیح مسلم) که اصح صحاح ششگانه به شمار می روند، مراجعه مختصری بنمائیم. اینک برخی را به عنوان نمونه یادآور می شویم:

1ـ بخاری در گذشت «صلح حدیبیه» می نویسد: هرگاه پیامبر وضو می گرفت، یاران او برای ربودن قطرات آب وضوی آن حضرت بر یکدیگر سبقت می گرفتند.

2ـ بخاری در «باب خاتم نبوت» از سائب بن یزید نقل می کند که می گفت: خاله ام مرا خدمت پیامبر برد و گفت فرزند خواهرم بیمار است؛ پیامبر وضو گرفت و از خدا برای من برکت خواست و وضو گرفت؛ من از آب وضوی پیامبر نوشیدم.

3ـ بخاری در باب «صفات پیامبر» از «وهب بن عبدالله» نقل کرده است که مردم دستهای پیامبر را به صورت خویش می کشیدند و من نیز دست آن حضرت را گرفته و به صورت خود کشیدم و دست او خوشبوتر از مشک بود.

 4ـ بخاری در باب «صفات پیامبر» نقل می کند: پیامبر در «ابطح» میان خیمه ای بود؛ بلال از خیمه بیرون آمد و مردم را به نماز دعوت کرد. باز به درون خیمه رفت و بازمانده ی آب وضوی پیامبر را بیرون آورد و مردم هجوم آوردند و آب را گرفته و تبرک می جستند.

5ـ مسلم در صحیح خود از انس نقل می کند که: پیامبر سر خود را می تراشید و یاران او در اطراف او بودند و هر تاری از موی او در دست یکی از آنان بود.

 

 


  
  

حدیثی است از معلی بن خنیس که گفت: روز نوروز بر حضرت جعفر بن محمد صادق د رآمدم گفت آیا این روز را می شناسی؟ گفتم این روزی است که ایرانیان آن را بزرگ می دارند و به یکدیگر هدیه می دهند . پس حضرت صادق گفت سوگند به خداوند که این بزرگداشت نوروز به علت امری کهن است که برایت بازگو می کنم تا آن را دریابی . پس گفت: ای معلی ، روز نوروز روزی است که خداوند از بندگان خود پیمان گرفت که او را بپرستند و او را شریک و انبازی نگیرند و به پیامبران و راهنمایان او بگروند . همان روزی است که آفتاب در آن طلوع کرد و بادها وزیدن گرفت و زمین در آن شکوفا و درخشان شد. همان روزی است که کشتی نوح در کوه آرام گرفت. همان روزی است که پیامبر خدا، امیر المومنین علی (علیه السلام) را بر دوش خود گرفت تا بت های قریش را از کعبه به زیر افکند. چنان که ابراهیم نیز این کار را کرد. همان روزی است که خداوند به یاران خود فرمود تا با علی (ع) به عنوان امیر المومنین بیعت کنند. همان روزی است که قائم آل محمد (ص) و اولیای امر در آن ظهور می کنند و همان روزی است که قائم بر دجال پیروز می شود و او را در کنار کوفه بر دار می کشد و هیچ نوروزی نیست که ما د ر آن متوقع گشایش و فرجی نباشیم، زیرا نوروز از روزهای ما و شیعیان ماست.


  
  

اینم به افتخار اونی که خودش می دونه!!!

هدیه ی نوروزیم رو بعدا بهش می دم ...

 

جذاب ترین مرحله ی عشق همین است :

                                   از من تو همان چیز بخواهی که ندارم ...

    کاش

          می دانستی

                  دست در تنگ بلورین کردن و تر شدن یعنی چه ؟


86/12/23::: 6:19 ع
نظر()
  
  

If you are ever forced by a thief to take money out of an ATM machine Mark you number reversed. So if your number is 1254 mark 4521. The ATM machine will give you your money, but will automatically recognize this as a plea for help and will alert the police unknown to the thief. This  option is in all ATM machine, but not many people  know this.

اگر سارقان شما را وادار کردند که از کارت عابر بانکتان پول بگیرند شما میتوانید  PASSWORD   کارتتان را به صورت معکوس (یعنی از آخر به اول) وارد کنید مثلا اگر کلمه عبور شما 1254 میباشد شما عدد 4521 را وارد کنید. با این کار عابر بانک به شما پول میدهد ولی در عین حال دستگاه به صورت خودکار پلیس را در جریان سرقت قرار میدهد. این قابلیتی است که تمام دستگاههای خودپرداز دارند ولی اکثر مردم از آن بی خبرند.

 

 


86/12/15::: 4:11 ع
نظر()
  
  

ببین بسه اینقدر الکی صبحت رو شب می کنی ، شبت رو صبح
لینک رو بخون ببین اون ور آبی ها چه کارایی که واسه مخ من و تو نمی کنن ، اون وقت ما مخامون رو آک بند نگه داشتیم برای روز مبادا!!!!!
داداش ! نظر یادت نره

برای دیدن مطلب روی این لینک کلیک کنید: http://mouood.org/index.php?option=com_content&task=view&id=5570&Itemid=3