سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دوستی احمق، چونان درخت آتش است که [خودرا می سوزاند و] پاره ای از آن، پاره دیگری را می خورد . [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :3
بازدید دیروز :17
کل بازدید :239349
تعداد کل یاداشته ها : 64
103/2/18
3:43 ص
موسیقی
مشخصات مدیروبلاگ
 
اقاقیا[75]
دلم گرفته ... دلم عجیب گرفته ... تمام راه به یک چیز فکر می کردم ... اقاقیا هستم ... 13 ساله که اقاقیا هستم ... فقط می تونم بگم یه بچه بیست و چند ساله ام ... پر از سه نقطه های بی مفهوم ...

خبر مایه
پیوند دوستان
 
گلی از بهشت نگاه منتظر خوش مرام اشک تلخ آرامش جاویدان در پرتو آموزه های اسلام دوزخیان زمین تخیلات خزان زده یک برگ بید عــــشقـــــولـــــک یا زهرا(س) امیدزهرا غریب روزگار یوسف زهرا شمیم حیات توهمات قرن 21 پرواز موتور سنگین ... HONDA - SUZUKI ... موتور سنگین حاج همت بدون نام تا ریشه هست، جوانه باید زد... خلوت تنهایی اس ام اس عاشقانه ..:: نـو ر و ز::.. مسافر اس ام اس سرکاری اس ام اس خنده دار و اس ام اس طنز Lovely دنیا به روایت یوسف جوکستان ، اس ام اس ، جوک ، لطیفه ، طنز ،jok+sms http://p30iri.com من و او بال های شکسته یک دختر تنها به خود آییم و بخواهیم،‏که انسان باشیم... تبادل لینک بیا مهندسی شیمی را بهتر ببینیم دختر خیره سر گفتگوهای تنهایی(الی جوجه) مسیحای من دختری تنها یک نوشیدنی گرم در یک فنجان قرمز- امیر بی معرفت حریم یاس قافله شهدا امید زهرا مهندسان پالایش زن بودن ممنوع شهید محمدهادی جاودانی (کمیل) ایکنا(اولین و بزرگترین مرکز مخابره اخبار قرآنی در جهان اسلام)

این جا باید بگم به نام خدا ، که نه همه جا باید بگم به نام خدا

همین که می برات دیشبش تا 5 صبح بیدار بودیم و سه تایی داشتیم ماشین رو تست می کردیم ، نمی دونم چی شد که ماشین وسط کاری قاطی کرد و دیگه راه نرفت !!! البته فردا قراره بریم تهران که تعمیرش کنه و به قول مریم از تعمیر کارش بخوایم به جای اینکه بهمون ماهی بده ماهی گرفتن یادمون بده !!! کارامون خیلی زیاده ، شبا زودتر از 12 شب نمی تونیم بریم خونه ، یعنی به عبارتی رسما داریم پدر خودمون رو در میاریم . ما الان پارکیم ... یعنی پارک علم و فن آوری بابا !!!! داریم مطالب پوستر رو جمع و جور می کنیم ... مسعودم که خوابگاهه و طبق معمول عصبانی ... از کجا فهمیدم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ خوب الان تلفنی باهاش حرف زدم . به قول خودش از بس کثیفه گال ( این اسم یه موجود ریزه!!!) گرفته . می دونی چیه خیلی خسته شده ، مسعود معمولا نگران همه چیز هست . از گذشته تا آینده !!! مریم هم که از مسعود بدتر ، ولی می دونی مریم قدرت تحملش خیلی بالاتره ،،، فقط وقتی عصبانی می شه ....!!!

دلم خیلی واسه دو تاشونم تنگ می شه ، ما تو این مدت با هم زندگی کردیم ، زندگی ... ازشون خیلی چیز یاد گرفتم( بابا این چرت و پرتا چیه دیگه !!!)

5شنبه هفته دیگه میریم چین . به لطف خدا همه چیز آمادست...

 

دعا یادت نره


87/4/31::: 12:55 ع
نظر()