سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آن که کرده وى او را بجایى نرساند نسب او وى را پیش نراند . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :15
بازدید دیروز :32
کل بازدید :240678
تعداد کل یاداشته ها : 64
103/9/6
2:42 ص
موسیقی
مشخصات مدیروبلاگ
 
اقاقیا[75]
دلم گرفته ... دلم عجیب گرفته ... تمام راه به یک چیز فکر می کردم ... اقاقیا هستم ... 13 ساله که اقاقیا هستم ... فقط می تونم بگم یه بچه بیست و چند ساله ام ... پر از سه نقطه های بی مفهوم ...

خبر مایه
پیوند دوستان
 
گلی از بهشت نگاه منتظر خوش مرام اشک تلخ آرامش جاویدان در پرتو آموزه های اسلام دوزخیان زمین تخیلات خزان زده یک برگ بید عــــشقـــــولـــــک یا زهرا(س) امیدزهرا غریب روزگار یوسف زهرا شمیم حیات توهمات قرن 21 پرواز موتور سنگین ... HONDA - SUZUKI ... موتور سنگین حاج همت بدون نام تا ریشه هست، جوانه باید زد... خلوت تنهایی اس ام اس عاشقانه ..:: نـو ر و ز::.. مسافر اس ام اس سرکاری اس ام اس خنده دار و اس ام اس طنز Lovely دنیا به روایت یوسف جوکستان ، اس ام اس ، جوک ، لطیفه ، طنز ،jok+sms http://p30iri.com من و او بال های شکسته یک دختر تنها به خود آییم و بخواهیم،‏که انسان باشیم... تبادل لینک بیا مهندسی شیمی را بهتر ببینیم دختر خیره سر گفتگوهای تنهایی(الی جوجه) مسیحای من دختری تنها یک نوشیدنی گرم در یک فنجان قرمز- امیر بی معرفت حریم یاس قافله شهدا امید زهرا مهندسان پالایش زن بودن ممنوع شهید محمدهادی جاودانی (کمیل) ایکنا(اولین و بزرگترین مرکز مخابره اخبار قرآنی در جهان اسلام)

سلام

چند روز پیش یکی از بچه های 83 اومد گفت : فلانی قراره بری مکه ؟؟؟ من همینطوری موندم گفتم واسه چی می پرسی ، نه ، با با ما که لیاقت و البته ظرفیته رفتن به خونه ی خدا رو نداریم.

گفت :‏‏ آخه خوابت رو دیدم ، می گفتی می خوای 26ام بری مکه و داشتی حلالیت می طلبیدی ....

راستش از اون روز خیلی فکر کردم که معنی خواب این بچه ی 83 ای چی می تونه باشه ، ولی چیزی به ذهنم نرسید ، تا این که ...

من تو این 3 سال دانشگاه برای اردوی جنوب ثبت نام نکردم ، نمی دونم چرا نه اینکه حسش نباشه ، نه ، ولی یه جوری بودم برای اسم نوشتن ...البته پارسال نذر کردم که اگر ... سال دیگه ( یعنی امسال ) برم جنوب ، نذرم که هنوز براورده نشده ( اینکه می گم هنوز ، واسه اینه که خیلی زیادی امیدوارم به براورده شدن حاجتم ، می دونید من از اونجور آدمایی هستم که اینقدر سریشه خدا می شم تا حاجتم رو نده هم رهاش نمی کنم ...) الان که جمعه بچه ها عازم سرزمین عشقند ، من یه دفعه زده به سرم که منم باهاشون برم ( البته باید جمعه برم جلوی اتوبوس وایستم ، اگه یکی نیومد من جاش بپرم بالا!!!)

ولی بازم دلم نمیاد برم ، یعنی هم دوست دارم ،هم انگار ...آخه خیلی دوست داشتم با مامان و بابا و 2 تا داداشیم بریم ولی امسال شرایطش نیست که خانوادگی بریم ، می دونید من دلم نمیاد بدون مامان برم جاهای زیارتی ، می دونم اون خیلی دلش می خواد بره ، از طرفی هم بهم اصرر می کنه که تا دانشجوام برم اینجور سفرا ، از طرفی نذرم برآورده نشده ....به خود شهدا قسم ، به اون روح آزادشون نمی دونم باید چه کار کنم ، انگار تو برزخم ،

بهم می گید چه کار کنم ؟؟؟

تا فردا بیشتر وقت ندارما!!!

منتظرم ، یا علی

 


86/12/22::: 8:57 ع
نظر()