کتاب "رومئو پرنده است و ژولیت سنگ" از "فدریکو گارسیا لورکا" ترجمه "چیستا یثربی":
• اگر من ابر شوم؟
* من چشم می شوم
• اگر من گیسوی سری باشم؟
* من بوسه می شوم
• چرا مرا آزار می دهی؟
چرا؟
اگر مرا دوست داری
چرا آن چیزی نمی شوی که من می خواهم؟...
اگر من ماهی شوم
تو بهتر است موجی شوی
یا خزه ای دریایی
و یا حتی ماه تمام در آسمان
چرا نمی خواهی به من عشق بورزی؟
چرا می خواهی مرا از رفتن باز داری؟
مرا که تنها در حال حرکت
تو را دوست خواهم داشت...
می چرخم ...
با همه چیز،
با ذره ذره جهان
دور تو می چرخم
اما با تو گرگم به هوا بازی نمی کنم
چون تو از گرفتن من شاد می شوی...
نه
ای توطئه گر
من هرگز با تو گرگم به هوا بازی نمی کنم.
اگر به خاطر صدای فلوت من نبود
تو به ماه می گریختی
به ماه، آن دستمال توری
پر از لکه های سیاه
چون دستمال دختر بچهّ ها
مرا به آب برسان و غرغم کن
مرا در آب، برهنه رها کن
تصوّر کرده ای که از خون می هراسم؟
می دانم که با تو چه باید کرد،
فکر می کنی نمی دانم؟
حال خواهی دید!...
• اگر این گونه می خواهی ، باشد
خدا نگهدارت!
تقصیر من نیست
خیلی ها مرا دوست خواهند داشت
و عاشقان بیشمار
به من عشق خواهند ورزید...
• کجا می روی؟
صبر کن!
• مگر خودت نخواستی که بروم؟
• نه نباید بگریزی، صبر کن!
چه می گویی اگر من دانه ای شوم؟
• من بازهم شلاق می شوم
و تو را با سیم گیتار می زنم...
***********************************
• نزن !
لطفاً مرا نزن!
• تو را با پاروی قایق می زنم
• به قلبم نزن!
• تو را با پرچم گلهای ارکیده می زنم
• آخر مرا کور می کنی!
• شاید، چون همانند یک مرد، رفتار نکردی...
*********************************
• تنها منتظرم که شب از راه برسد
اکنون سپیدی خرابه ها مرا لو می دهد
اما شب هنگام تا پای تو خواهم خزید...
**********************************
• و اگر من به ستونی از سنگ بدل شوم ...
تو تنها سایه ای از آن سنگ خواهی شد
و دیگر هیچ...
تو رنج می کشی
و حتی رنج تو، مالِ خودت نیست
*******************************************
• من تمام شب خواهم گریست
و تو را در اشکهایم غرق خواهم کرد
• من هنوز می توانم بگریزم...
• بگریز، اگر می توانی!
• من در برابر اشکهایت از خود دفاع می کنم.
• دفاع کن، اگر می توانی!
• صبر کن، همه چیز بازی است...مگر نه؟
• آری، ما تنها داشتیم بازی می کردیم
• بگو در این خرابه
کجا می توان یک نوشیدنی گرم پیدا کرد؟
**********************************
*بیا نقشهایمان را عوض کنیم
حالا من جای تو بازی می کنم
و تو جای من...
و هرکس نقش خود را نپذیرد
به بهای جانش تمام می شود...
بیا
من تو می شوم
و تو من...
• هر کسی به هرحال کسی است
• و همیشه کسی خواهد بود،
• اما هیچکس، آن کس نیست که ما به دنبالش می گردیم...