سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانش بی عمل مانند کمان بی زه است . [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :29
بازدید دیروز :9
کل بازدید :240541
تعداد کل یاداشته ها : 64
103/9/2
1:0 ع
موسیقی
مشخصات مدیروبلاگ
 
اقاقیا[75]
دلم گرفته ... دلم عجیب گرفته ... تمام راه به یک چیز فکر می کردم ... اقاقیا هستم ... 13 ساله که اقاقیا هستم ... فقط می تونم بگم یه بچه بیست و چند ساله ام ... پر از سه نقطه های بی مفهوم ...

خبر مایه
پیوند دوستان
 
گلی از بهشت نگاه منتظر خوش مرام اشک تلخ آرامش جاویدان در پرتو آموزه های اسلام دوزخیان زمین تخیلات خزان زده یک برگ بید عــــشقـــــولـــــک یا زهرا(س) امیدزهرا غریب روزگار یوسف زهرا شمیم حیات توهمات قرن 21 پرواز موتور سنگین ... HONDA - SUZUKI ... موتور سنگین حاج همت بدون نام تا ریشه هست، جوانه باید زد... خلوت تنهایی اس ام اس عاشقانه ..:: نـو ر و ز::.. مسافر اس ام اس سرکاری اس ام اس خنده دار و اس ام اس طنز Lovely دنیا به روایت یوسف جوکستان ، اس ام اس ، جوک ، لطیفه ، طنز ،jok+sms http://p30iri.com من و او بال های شکسته یک دختر تنها به خود آییم و بخواهیم،‏که انسان باشیم... تبادل لینک بیا مهندسی شیمی را بهتر ببینیم دختر خیره سر گفتگوهای تنهایی(الی جوجه) مسیحای من دختری تنها یک نوشیدنی گرم در یک فنجان قرمز- امیر بی معرفت حریم یاس قافله شهدا امید زهرا مهندسان پالایش زن بودن ممنوع شهید محمدهادی جاودانی (کمیل) ایکنا(اولین و بزرگترین مرکز مخابره اخبار قرآنی در جهان اسلام)

سلام علیکم ... معرفت به خرج می دید به مای تازه از سفر برگشته سر می زنید ... بابا خیلی التماس دعا داریم ... یا زهرا ( سلام الله علیها )

بذارید این روزای اول برگشتن یک کمی تبلیغات و مثلا از این چیز میزا انجام بدیم ....» یه چیزی تو مایه های پخش تیزر تبلیغاتی !!!! به مسائل مهم مهمترم می رسیم ... حالا با ما باشید ... بابا کلی خاطره و حرف نگفته و حتی خاطره در آینده اتفاق افتاددنده !!!( مثل همون آثار باستانیه که قراره در آینده بسازن !!!) براتون دارم ... چقد عجولید شما ...

فعلا ... یا حق ...

یا فاطمه الزهرا ( سلام الله علیها )


89/2/20::: 11:51 ع
نظر()
  
  

سلاااااااااااااااااااااام !!!!

میدونم اصلا باورتون نمیشه من بعد از مدت ها برگشته باشم ... چقدر دلتنگ بودم برای نوشتن ... خب اینجا کلبه کوچیک من بود که توش راحت با خود خود خدا حرف می زدم ، با امام رضای خوب خوبم حرف می زدم و البته با شما دوستای خوبم ...

خوشحالم که شروع این دوباره تو ایام فاطمیه اتفاق افتاد و اولین درد دلم برای خانم فاطمه زهرا ( سلام الله علیها ) :

خانم خوب من ... بانوی یاس ها و نرگس ها ... چه دور شدم از خودم و از شما ... هنوز حیرونم و باورم نشده که به پابوستون اومدم ... این جسم و روح یخ زده فقط به گرمای حضور شما بستگی داره ... گرمای شما هست مثل اینکه من خیلی قطب و سردم...

 

السلام علیک یا بانوی علی ( علیه السلام  )

 

بابا یک کم آروم تر ... یکی یکی !!! جواب همه سوالا رو به زودی می دم ...کلی حرف برای گفتن دارم .....


89/2/18::: 10:53 ع
نظر()
  
  

سلااااااااااااااااام

وااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای...الان دارم از پیش احسانم میام...پر از شورم...خدا رو شکر...الحمدلله رب العالمین

احسان همه کس و همه چیزمه...خییییییییییییییییییییییییییییییییییییلیییییییییییییییییییییییییییییییی دوستش دارم...


88/1/18::: 5:5 ع
نظر()
  
  

از نبودنت دارم دیوونه می شم...

تو که همه کسمی .همه کس آدم نباشه چی می شه؟؟؟؟

آخه چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


  

سلام به خدا...سلام به احسانم و سلام به زندگی جدید طلیعه.

زندگی با اخسانم از 29 بهمن محضری و از 3 ربیع الاول قلبی و شرعی و عرفی شروع شد...

مبارکه ان شاءالله....خدا نصیب خودتون کنه...

سال نومون پر از احسان و طلیعه


  

یه چیزی تو مایه های سلام... که اسم خداست/// حالم بد جوری گرفته...

الان یه داستانی از تو یکی از وبلاگای بلاگفا خوندم که حسابی حالم رو بد کرد... خدایا به فریاد هممون برس. خدایا تو از نیت های ما توی زندگی آگاهی و می دونی که ما به چه چیز هایی فکر می کنیم. به چه چیزهایی احتیاج داریم و چه چیزهایی داغونمون می کنه . خدایا الان با کسی جز تو نمی تونم حرف بزنم و از کسی جز تو نمی تونم چیزی بخام تو هم خودت خوب خوب این موضوع رو می دونی . الان که دستهام می لرزه برای نوشتن و پاهام برای راه رفتن جون ندارند ... خدایا من تنهام و اگه تو نباشی تنهایی من بزرگ و بزرگتر می شه. خدایا تو خودت خوب می دونی خوبتر از همه که من نمیخام گناه کنم و همه افکارم و اعمالم در جهت دور شدنم از گناهه... به تو پناه می برم از کثیفی گناه و فکر گناه و ...انجام گناه... خدایا به دادم برس...خدایا بهم یاد بده چه طوری عاشق باشم..به دور از لذتهای پست پست...

هنگامی که عشق به شما اشارتی کرد از پی اش بروید هر چند راهش سخت و ناهموار باشد.
هنگامی که با بالهایش شما را در بر میگیرد تسلیمش شوید گر چه ممکن است تیغ نهفته در میان پرهایش مجروحتان کند.
وقتی با شما سخن میگوید باورش کنید گرچه ممکن است صدایش رویاهاتان را پراکنده سازد همان گونه که باد شمال باغ را بی بر میکند .زیرا عشق همانگونه که تاج بر سرتان میگذارد به صلیبتان میکشد.
همان گونه که شما را می پروراندشاخ و برگتان را هرس میکند.همان گونه که از قامتتان بالا میرود و نازکترین شاخه هاتان را که در آفتاب می لرزند نوازش میکند به زمین فرو میرود وریشه هاتان را که به خاک چسبیده اندمی لرزاند.
عشق شما را همچون بافه های گندم برای خود دسته میکند.میکوبدتان تا برهنه تان کند.
سپس غربالتان میکند تا از کاه جداتان کند.
آسیابتان میکند تا سپید شوید.
ورزتان میدهد تا نرم شوید
آنگاه شما را به آتش مقدس خود می سپارد تا برای ضیافت مقدس خداوند نانی مقدس شوید.

« جبران خلیل جبران»


87/9/7::: 9:57 ص
نظر()
  
  

سلام نه .... خداحافظ

چون من دیگه دارم از این خونه می رم اسباب کشی می کنم یعنی.... دلم واسه اونایی که تو این مدت به این خونم سر می زدن تنگ می شه ...

دوستتون دارم زیاد دعاااااااااااااااااااااااااااااااااااااام کنید...

همین و زیاده نیست


87/6/18::: 9:43 ع
نظر()
  
  

سلام بعد از مدت ها ، سلام برای مدت ها .... به نام خدایی که از قبلتر از قبل تا بعدتر از بعدها هست ... به قول خواجه امیری همیشه اول و آخر تو هستی ...

اصلا انگار ادبیات نوشتن یادم رفته ( راستی مگه نوشتن ، اونم واسه خودت و خودش و خودشون!!! هم ادبیات داره ؟؟؟؟)

بد فرم حال و حوصله هم که ندارم...

همه میان و ماه رمضون رو تبریک می گن و بعدش کلی التماس برای اینکه دعاشون کنید و این کار انگاری خیلی دلنشینه ‍، که تو به کلی آدم التماس کنی که وقتی دارن تنهای تنها دل به خدا میدن یا شایدم خدا دلشون رو می بره ، یاد تو هم بکنن... می دونی این یعنی چی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟ یعنی خدا همش اسمت رو می شنوه و بعدش چه شود ! پس منم به رسم همه بقیه ها می گم التماس دعااااااااااااااااا .... یا به قول اون دوستمون دعاااااااااااااااااااااااا...

این ماه رمضون حال عجیبی دارم ، یه حسی بین گمشدن و پیدا شدن .... یه چیزی تو مایه های سرگیجه، خدا رو دیدن و ندیدن و ... می دونم نمی فهمی دارم چی می گم !!! چون خودم از خودت بدترم!!!

فقط می دونم خیلی خسته ام ....پس خدا وکیلی دعاااااااااااااااااااااا...
قرآن که می خونید و لذت که می برید یاد من هم باشید... من که

هر چه دارم همه از دولت قرآن دارم

اینم یه هدیه تو ماه خدا ...

می دانم تو پاداشی هستی
برای سال های رنج و عذاب من ،
برای این که هرگز دل
به لذات حقیر مادی نبستم،
برای آن که هیچ گاه به عاشقی نگفتم:
" تو تنها عشق منی"
و برای اینکه بدی دیدم و بخشیدم،
تو فرشته جاودانی من خواهی بود.


آناآخماتووا - 1916

چون کودکی،
بی پناه و تنها مانده ای،
از وحشت می خندی
و غروری کودن، از گریستن، پرهیزت می کند.
این است، انسانی که از خود ساخته ای،
از انسانی که من دوست می داشتم،
که من دوست می دارم.

آیا تو جلوه روشنی از تقدیر مصنوع انسان قرن مایی؟
انسان هایی که من دوست می داشتم،
که من دوست می دارم؟

دیگر جا نیست،
قلبت پر از اندوه است.

می ترسی به تو بگویم تو از زندگی می ترسی،
از مرگ، بیش از زندگی،
از عشق، بیش از هر دو.

به تاریکی نگاه می کنی،
از وحشت می لرزی
و مرا در کنار خود،
از یاد می بری.


ا. بامداد

 

 


87/6/12::: 10:33 ع
نظر()
  
  

به نام خدا

 

تیم کمیکار دانشکده فنی مهندسی دانشگاه اراک با افتخار تمام مقام دوم مسابقات جهانی چین را از آن خود کرد .

اعضای تیم : طلعت کرمی ، مسعود رحیمی ، مریم محمدی

متاسفانه تیم صنعتی بابل خودشون رو از طریق اخبار صدا و سیما به عنوان تیم اول جهانی معرفی کردند !!!! در صورتی که اصلا رتبه نیورده بودن و تیم کشور چین مقام اول را کسب کرد ... حالا صدا و سیمای ما از کجا و با کدوم منبعی این خبر رو اعلام کرده خدا می دونه !!! ما که داریم پیگیری می کنیم تا حقمون رو بگیریم ...


87/5/20::: 12:11 ص
نظر()
  
  

این جا باید بگم به نام خدا ، که نه همه جا باید بگم به نام خدا

همین که می برات دیشبش تا 5 صبح بیدار بودیم و سه تایی داشتیم ماشین رو تست می کردیم ، نمی دونم چی شد که ماشین وسط کاری قاطی کرد و دیگه راه نرفت !!! البته فردا قراره بریم تهران که تعمیرش کنه و به قول مریم از تعمیر کارش بخوایم به جای اینکه بهمون ماهی بده ماهی گرفتن یادمون بده !!! کارامون خیلی زیاده ، شبا زودتر از 12 شب نمی تونیم بریم خونه ، یعنی به عبارتی رسما داریم پدر خودمون رو در میاریم . ما الان پارکیم ... یعنی پارک علم و فن آوری بابا !!!! داریم مطالب پوستر رو جمع و جور می کنیم ... مسعودم که خوابگاهه و طبق معمول عصبانی ... از کجا فهمیدم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ خوب الان تلفنی باهاش حرف زدم . به قول خودش از بس کثیفه گال ( این اسم یه موجود ریزه!!!) گرفته . می دونی چیه خیلی خسته شده ، مسعود معمولا نگران همه چیز هست . از گذشته تا آینده !!! مریم هم که از مسعود بدتر ، ولی می دونی مریم قدرت تحملش خیلی بالاتره ،،، فقط وقتی عصبانی می شه ....!!!

دلم خیلی واسه دو تاشونم تنگ می شه ، ما تو این مدت با هم زندگی کردیم ، زندگی ... ازشون خیلی چیز یاد گرفتم( بابا این چرت و پرتا چیه دیگه !!!)

5شنبه هفته دیگه میریم چین . به لطف خدا همه چیز آمادست...

 

دعا یادت نره


87/4/31::: 12:55 ع
نظر()
  
  
<      1   2   3   4   5   >>   >